جدول جو
جدول جو

معنی گوی ساکن - جستجوی لغت در جدول جو

گوی ساکن
(یِ کِ)
کنایه از کرۀ زمین است. (برهان قاطع). کرۀ زمین. (ناظم الاطباء) ، نقطه هایی را گویند که بر خط گذارند. (برهان قاطع). نقطه. عجمه. نقطه که بر زبر یا زیر حروف نهند تشخیص حروف مشابه را چنانکه نقطۀ ’ب’ و ’ج’ و غیره:
از حرف صولجان وش، زیرش دو گوی ساکن
آمدچو صفر مفلس، وز صفر شد توانگر.
خاقانی
لغت نامه دهخدا